loading...
سایت تفریحی کافه دلبر
Admin بازدید : 390 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (1)

www.gogoli.ir

 


یکی از فانتزیام اینه که دکتر بشم بعد یه روز تو خیابون راه
برم یه ماشین بزنه بهم
منم محل ندم ، ‌بلند شم تو خیابون راهمو ادامه بدم
!
مردم چشاشون گرد بشه ! حالا شاید سوال پیش بیاد که دکتر چی بود این وسط
؟
اون دیگه به شما ارتباطی نداره ! من میخوام تحصیلاتمو ادامه بدم
!!!

به غضنفر میگن چرا خودکشی کردی؟ افسرده‌ای؟
میگه نه بابا،
خوبم، می‌خواستم تو اوج خداحافظی کنم !

میگن : تنبلی مادر همه
عادت ‌های بد ماست !
ولی خب به ‌هرحال مادره و احترامش واجبه
!

گفتم که لبت….گفت آب حیات
گفتم دهنت …گفت حب نبات
گفتم
که توانم دهم بوسه بر آب حیات؟
گفت د نه د اونو بده به بابات
!

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟
میگم:
پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم
نشه!

عوارض جانبی بعد از یک شکست عشقی چیه ؟
در آوردن گوشی از
حالت سایلنت !
نبردن گوشی به دستشویی و حمام !
از رمز درآوردن اینباکس گوشی
!
پاک کردن آثار جرم !
خواب راحت …
زندگی راحت …
آرامش همراه با گریه
!
تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد ۶ ساعت !

سلام عزیز دوست داشتم
بیام پیشت
اما ببخشید نمی تونم. برنامتو بخاطر من تغییر
نده
قربانت
امضا:(شانس) !

حیف نون :
گالیله غلط کرد گفت
زمین می‌چرخه
اگه می‌چرخه پس چرا خنک نمیشه ؟

ای کاش بجای
دهنم، جاده ی زندگیم آسفالت میشد !
(از سخنان قصار غضنفر)

با
توجه به سیر صعودی و پرشتاب قیمت لبنیات
این روزها هر چه بیشتر گاو باشی ، بهتر
است !

شنیدین این دخترای دم بخت میگن: من قصد ازدواج
ندارم؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد!! خواستگار
می خواد که تو نداری!

اگه کسی بهت گفت دوستت دارم
؛
آروم بغلش کن ، نازش کن ، سرشو بذار روی شونت و یواش در گوشش بگو :
خوب بسه
دیگه پاشو خیلی خندیدیم !
اونجایی که تو درس میخوندی ما مدیر مدرسه بودیم
!

موقع خواب :
بابام : گوشیارو کجا گذاشتی ؟
مامانم : بالا
سرت !
بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی ؟
مامانم : چونکه سرطانزاست !
یعنی
عشق میچکه !!!

به یارو میگن جوونیات ورزش میکردی ؟
میگه آره
هالتر میزدم .
میگن الان چی ؟
میگه الان حال ندارم ، فقط تر میزنم
!!!

ای خدا . . .
واسه همه سوژه های خوشتیپ و خوشگل می فرستی
ایمانشونو امتحان کنی
واسه من پشه می فرستی اعصابمو تست کنی
؟

میگن ماهی قرمز گناه داره تو تنگ نندازین …
فقط ماهی قرمز
آدمه ؟ ماهی سفید کنار سبزی پلو سگه ؟؟؟

دقت کردید هر وقت تو
زندگیتون یه روزنه امید پیدا میشه
سریع یه پتروس فداکار پیدا میشه انگشتش رو
میکنه توش !!!

تا حالا دقت کردین تو کل کل های ایرانی‌ ها ،
همیشه همه برای خودشون متاسفند ؟

به خواهرم میگم دعا کن برام ،
دعای بچه ها زود اجابت میشه …
میگه :دِ نَه دِ اگه دعای بچه ها اثر داشت
وقتی
که من شیش سالم بود و تو اون عروسکمو شیکوندی ، باید میمردی !


به
سلامتی همه جراحای زیبایی ایران که به ۹۰% دخترا اعتماد به نفس دادن…
!

تا حالا دقت کردین همیشه وقتایی که با یکی ، شریکی چیپس یا پفک
می خوری ..
هی توهم داری که در حقت اجحاف شده ..!

رفیقم اومده
خونمون ! وضو گرفته میخواد نماز بخونه ! می پرسه قبله کدوم طرفه ؟!
میگم :
میخوای نماز بخونی ؟!
میگه : پَ نه پَ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم
!

غضنفر یخچال میخره ، زنش میگه : پس آنتنش کو ؟
پسرش میگه :
مگه کولره که آنتن داشته باشه ؟؟؟

رفتم صندلی بخرم واسه
کامپیوتر، یارو گفت: راحت باشه؟
میگم پــــ نه پــــ خار داشته
باشه…

 

شب امتحان خوابگاه دخترا: واااای فقط ۴ دور کتاب خوندم به
دور ۵ نرسیدم میفهمی؟
خوابگاه پسرا:احمق مگه نمیگم شاه دسته منه رد کن !!

 

www.gogoli.ir

غضنفر میره جوراب فروشی و میگه : آقا من جوراب می خوام . فروشنده میگه : مردونه . غضنفر هم دستش را دراز میکنه و دست میده و میگه : مردونه

غضنفر زنشو میبره سونوگرافی بهش میگن پسر داری میگه تو رو خدا بگین اسمش چیه؟؟


یه روز یه ماشینی با پلاک تهران ص از چراغ قرمز رد میشه پلیسه میره پشت سرش میگه ماشین تهران صلی الله علیه و سلم بزن کنار

یه روزغضنفر میره ماشینشو بیمه بدنه کنه، آخر سر که کارش تموم میشه بیمه ای بهش میگه ایشالا هیچوقت از بیمه تون استفاده نکنین. غضنفر هم برمیگرده میگه ایشالا شما هم از این پول خیر نبینین ! 

غضنفر میره ثبت احوال میگه یه شناسنامه واسه بچه ام میخوام ! میگن اسمش چیه ؟ میگه “شورلت” میگن اینکه اسم ماشینه یه اسم بزار که به نام پدر و مادر بیاد . میگه خب به اسم ما میاد دیگه من “بیوک” آقا هستم . همسرم هم “خاور” خانوم !!! غضنفر زنگ می‌زنه ۱۱۰ میگه: گاز، کلاچ، ترمز، فرمون، ترمزدستی و دنده ماشین منو دزدیدند، پلیسه میگه: ببخشید، شما خول هستید؟ یارو میگه: آره، چطور مگه؟ پلیسه میگه: هیچی، پاشو برو جلو بشین غضنفر ماشین تخلیه چاه میخره .. روی تانکرش مینویسه: رزق ما در باسن شماست.

یه روز یه غضنفر میره در مغازه خیاطی. پارچه شو میده میگه برام یه شلوار بدوز. فردا نیام بگی وقت نداشتم سوزنم شکسته بود ننه م مرده بود. اصلا نمیخوام پدر سگ پارچه منو بده میخوام برم غضنفر میره امامزاده میبینه یه دختری میگه خدایا یه شوهر خوب به من بده . غضنفر خودشو میندازه تو بغل دختره میگه خدایا هل نده . یکی میگه: من” حافظ کل قرآنم”, شاسکوله میگه: از این قران کوچیکا یا بزرگا ؟ صرف فعل به غضنفر میگن کردم -کردی-کرد چه صیغه ایه؟میگه اون که دیگه صیغه نیست خرابه یه روز یه غضنفر میره ساندویچی میگه آقا یه ساندویچ کالباس بده ولی برام خیارشور نذار.از قضا یارو ساندویچی هم دارقوزآبادی بوده میگه:ببخشید خیارشور ندارم میخوای گوجه نذارم؟

غضنفر میره کنار دریا پری دریای میبینه ،میگه من عاشقتم ،با من ازدواج میکنی،پری دریای میگه من آدم نیستم،غضنفر میگه تو فکر میکنی من آدمم،

یه غضنفر زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام …. ؟ غضنفر میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا میخواستم.

غضنفر کولرش خراب میشه، به بچه‌هاش می گه: مگه نگفتم ۴ نفری جلو کولر نشینید.

غضنفر سرش رو می کنه داخل حجرالاسود بوس کنه ، سرش گیر می کنه میگه غلط کردم دیگه گناه نمی کنم ، خدایا منو نخور!!!

غضنفر چند هفته بوده هر روز پشت سر هم می‌رفته از داروخونه قرص سوسک کش می‌خریده.یه روز دکتره ازش می پرسهتو چرا اینقدر قرص سوسک کش می‌خری؟

 

میگه: آخه من هرچی اینا رو پرت می‌کنم نمیخوره به سوسکها!

 
 

به غضنفر میگن به زنبورایی که از کندو محافظت می کنن چی میگن؟ میگه: میگن خسته نباشید!

 

 

 
 

یارو زنگ میزنه فرودگاه و میگه: ببخشید از اینجا تا تهران چقدر راهه؟ کارمنده میگه: یه لحظه. میگه: خب خیلی ممنون! و قطع می‌کنه!!

 
 
 

از یه نفر میپرسن میدونی اگه ۲۳ تا کله و ۲۳ تا پاچه را با هم بریزی تو یه دونه دیگ، از کجا باید بفهمیم کدوم پاچه مال کودوم کله است؟ میگه اینکه کاری نداره کف پاش رو قلقلک میکنی میبینی هر کله ای خندید معلوم میشه پاچه مال اون بوده!!

 

 

به یارو میگن دستشویی چند بخشه؟ میگه خب معلومه! دو بخش! مردونه و زنونه!!

  
 
 

روزی یک تیمسار سوار تاکسی شد. راننده ی تاکسی از او پرسید: آقا شما سرهنگ هستید؟ تیمسار تواضع به خرج داد و گفت : بله! راننده تاکسی گفت : پسر مرض داری لباس تیمسارها رو می پوشی؟

 
 
 

بیماری به دکتر مراجعه نمود و گفت : دکتر جون دلم خیلی درد میکنه. دکتر گفت : عزیزم دلت کار میکنه؟ بیمار گفت : خیر آقای دکتر ، فعلا بیکاره!

 
 
 

دیوانه ی اولی : قصد کردم همه ی جواهرات و الماس های روی زمین را بخرم! دیوانه ی دومی: قصد بیجایی کردی ، من اصلا قصد فروش آن ها را ندارم!

 
 

واعظی منبری رفت و سخنرانی جالبی ارائه داد. کدخدا که خیلی لذت برده بود به واعظ گفت : روزی که میخواهی از این روستا بروی بیا سه کیسه برنج از من بگیر! واعظ شادمان شد و تشکر کرد. روز آخر در خانه ی کدخدا رفت و از کیسه های برنج سراغ گرفت. کدخدا گفت : راستش برنجی درکار نیست. آن روز منبر جالبی رفتی من خیلی خوشم آمد و گفتم من هم یک چیزی بگویم که تو خوشت بیاید.

 
 
 
 

یه دکتر یارو زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه : آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی مختصص زنان و زایمان ، مطب : خیابان جلفا کوچه سوم پلاک ۲۰ از ساعت … !

 

 

مادر: پسرم بیا اسفناج بخور آهن دارد. پسر: آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم!

 

 

مهمان: آقا تشریف دارند؟ مستخدم: نه خیر، رفته ‌اند مسافرت. مهمان: برای تفریح؟ مستخدم: نه خیر، با خانم رفته ‌اند!

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط sayeh در تاریخ 1392/04/31 و 23:26 دقیقه ارسال شده است

عالیییییییییییییییییییییییییییییییییشکلک☺☺☺


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    چه مطالبی رو بیشتر می پسندید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 249
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 326
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 507
  • باردید دیروز : 101
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,007
  • بازدید ماه : 4,078
  • بازدید سال : 38,607
  • بازدید کلی : 656,516
  • کدهای اختصاصی